سینا واحد/
عجیبترین بخش جامعه انسانی، یعنی «دنیای ارتباطات» گستردهتر از همه دریاهای آبی رنگ و همه جنگلهای پیچاپیچ نیمه تاریک است. این دنیا حتی از گنبد آبی نمای آسمان شهرها بزرگتر و جذابتر جلوهگری کرده و بخشی مهم از فرهنگ و تاریخ ذهن انسانی را شکل بخشیده است. در این جهان گسترده ارتباطات، موقعیتی فراهم شد تا با یکی از شاهان ایران زمین «ارتباط» برقرار کنم و با او درباره برخی از جریانها و حوادث و چالشهای جهان امروز سخن بگویم. گرچه؛ در ابتدا ممکن است این ملاقات و گفتوگو، عجیب و ناممکن بهنظر برسد، اما فراموش نکنیم که در پیرامون ما همیشه حوادثی در حال شکلگیری است که با عینک عقل نمیتوان به آن چشم دوخت و نزدیکش شد.
در انبوه خاک تیره «پاسارگاد» هیچ چیز دیده نمیشود! نه صدایی پرواز میکند و نه جغدی پیادهروی میکند و نه شاهینی خانه درست کرده است. فقط یک قبر در برابرت ظاهر میشود و با زبانی بهوسعت «پاسارگاد» به تو و به همه و به آینده میگوید، سرانجامِ همه همین است: یک قبر؛ یک تاریکی طولانی؛ یا یک سکوت بیزمان. بعد موج صدای اعماق تاریخ را میشنوی که: «من کوروش هستم؛ کوروش کبیر؛ شاه ایران زمین؛ شاه گذشتههای خاک شده...».
میگویم: عالیجناب «کوروش»! میگویند جزیره «بحرین» در دوره پادشاهی شما بخشی از «ایران زمین» بوده، آیا این حرف درست است؟
و عالیجناب کوروش میگوید: «بحرین و همه جزایر اطراف آن قسمتی از «اقلیم فارس» بود. همه آبها و خشکیهای آن منطقه، تحت حکمرانی ایران بود.
خوب گوش فرا بده: ای هموطن من، از نخستین نقطه خلیجفارس تا دریای هند و از نخستین نقطه خلیجفارس تا دریای سرخ و از نخستین نقطه خلیجفارس تا آخرین نقطه آن، بهنام ایران بود و تحت لوای ایران مدیریت میشد.
امنیت دائمی آبهای جنوب ایران، ریشه در اهمیت این جزایر داشت؛ بنابراین نباید جزیرهای پایگاه دشمن شود و اگر بشود یعنی جزیرهای تبدیل شده است به استراحتگاه دشمن آبی و دشمن ایران در همه آبها... .
در زمان «سعدی شیرازی» برخی از اذیتکنندگان و کینهورزان، حکومتهای محلی را در برخی از جزایر خلیجفارس، در هم شکسته و برای آنها شناسنامه سیاسی جدید صادر کردند!... اما دیری نپایید که «ابوبکر سعد بن رنگی» که فرماندار بزرگ شیراز بود، با تشکیل یک نیروی ضربتی، ضربههای محکم و ویرانگر به این بنیادهای سیاسی نو پا زد و همه «جزایر» را دوباره در دایره امنیت تعریف شده در ایرانزمین بازنویسی کرد.
اما بدانید که دشمنان ایرانزمین، نه هرگز به خواب زمستانه و بیخیالی میروند و نه هرگز روزگاران، تیغه تیز دشمنی انسان را کند خواهد کرد!
«خلیجفارس» با همه آبها و خشکیها و جزایر گوناگون، همچنان نیازمند «مدافع» و «مدافعان» است. «کوروش» این را هم گفت که آن شاه آخرین لافزن که در برابر قبر من ایستاد و به آسمان و زمین دروغ گفت و دو دستی «بحرین» پرمروارید ایران را به دشمنان ایران بخشید، خیانتی بزرگ و نابخشودنی مرتکب شد. سرزمین ایران نه نیاز به «تاج» دارد و نه به «تاجدار». سرزمین ایران نیاز به «ایمان» و «غیرت» و «مدافعان» همیشه جان نثار دارد.
نظر شما